کد مطلب:315280 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:184

نجات از برق گرفتگی
نویسنده ی كتاب مذكور می نویسد:

كرامتی را یكی از دوستان این گونه نقل كرد:

در یكی از روزهای زمستان هوا در كربلا بسیار سرد بود، مشغول شست و شوی خود در حمام بودم. ناگاه احساس برق گرفتگی نمودم، فكر كردم آب گرمكن مشكل پیدا كرده است و من هم چنان كه در وسط آب - یعنی در میان ظرف بزرگ فلزی - بودم احساس كردم كه زندگیم در خطر است. با خود گفتم: یا اباالفضل! ادركنی.



[ صفحه 541]



لحظه ای نگذشت كه دیدم برق خاموش شد، ترس به شدت وجود مرا گرفته بود. زیرا مرگ را به چشم خود دیدم. از حمام بیرون آمدم، لباس های خود را پوشیدم و در خانه كسی نبود كه لباس هایم را بیاورد.

وقتی لباس های خود را پوشیدم، از بیرون خانه صداهای بلندی شنیدم. دیدم سیم های برق روی زمین ریخته، به سر خیابان نگاه كردم، دیدم ماشین بزرگی به سیم های برق خورده و ترانس منطقه صدمه خورده و از كار افتاده است.

به خانه برگشتم، با اداره ی برق تماس گرفتم تا بیاید و صدمات وارده بر ترانس و غیره را اصلاح نماید.

فوری مهندسین و كارگران آمدند و آنچه وارد شده بود از نواقص اصلاح نمودند. پس از پایان كار آن مهندسین و كارگران را به خانه دعوت نمودم و غذا تهیه كردم و جریان را برای آنها شرح دادم.

آنها دعوتم را پذیرفتند و گفتند: این خود یك كرامتی از حضرت اباالفضل علیه السلام می باشد.

گفتم: آری، سبب دعوت من از شما نیز وفای به نذرم بود، كه برای سید و مولایم حضرت اباالفضل علیه السلام نذر كرده بودم كه اگر از حمام به سلامت خارج شوم به افرادی غذا بدهم. [1] .


[1] همان مصدر ص 55 تا 56.